خب ادامه ی داستان...
____________________________________________________________
بعد بهش گفتم پس میتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم از این به بعد؟خندید و گفت البته چرا که نه؟
بعد گفت بفرمایین تو اتاق...رفتم و از بقیه هم معذرت خواهی کردم
بعضیا منو نبخشیدن اما بیشتریا باهام دوست شدن
همه چی به خوبی گذشت...
از اون به بعد نمیدونم چی شد که تو هر مجلسی و جشنی شازده رو میدیدم
انقد همه جا همدیگرو دیده بودیم و باهم بحث کرده بود(البته با آرامشا)دیگه کم کم مثل دوستای صمیمی شدیم
یه روز تو یه مهمونی یه لباس شیک پوشیده بود خدایی با دیدنش دلم لرزید
اما خودمو جمع و جور کردم..اومد پیشم نشست و گفت نظرت چیه؟؟؟
گفتم همچین آش دهن سوزی هم نشدی
_فعلا که دهن همه رو سوزوندم
_دهن منو که نسوزوندی
_خب تو استثنایی ولی دهن بقیه رو سوزوندم
_فکر نکنمپس لطفا نگو همه چون همه دهنشون نمیسوزه
_خب مهم اونی بود که باید بپسنده که پسندید
_چه بد سلیقه
(موقعی که باهاش کل مینداختم انگار تمام دنیا رو بهم داده باشن)
خیلی جالب بود همه چی خوب پیش میرفت...مثل دوتا رفیق فابریک بودیم...
من خیلی رفتارم بچگونه بود و یه سری مشکلات شخصی داشتم که شازده همش منو راهنمایی میکرد تا حلشون کنم...
اما من به حرفش گوش نمیدادم و میگفتم مرغ یه پا داره
اونم عصبانی شد..
شب یلدا بود که پاهام حسابی دعوا کرد و هرچی تو دلش بود گفت از غرورم از لجبازیم و گفت دیگه حق ندارم بهش زنگ بزنم
منم دیدم حق بااونه خیلی از دست خودم کلافه شدم گفتم دختر تو با این لجبازیات سر خودتو به باد میدی
با کلی عذر خواهی منو بخشید با شرط اینکه به حرفاش گوش کنم و منم قبول کردم
از اون به بعد لج بازیامو و حرفاشو همه و همه میگذشت و البته دعواهامون
با هم قرار گذاشته بودیم هیچوقت بهم وابسته نشیم و فقط به عنوان دو تا دوست باشیم
بعد از عید شد و من حس کردم دوسش دارم و دوری ازش برام سخته
بهش گفتم دوست دارم و اونم با فرض اینکه منظورم مث دوتا دوسته گفت دوسم داره
هرروز عشقم بهش بیشتر میشد
دیگه ما صدای هم ناراحتیه هم و همه چیز همدیگرو شناخته بودیم..هیچکدوم طاقت ناراحتی اونیکی رو نداشت...
تا اینکه......
این داستان ادامه دارد...
نظرات شما عزیزان:
پیرفکت _________________________________________________________________________ پاسخ:هاهاهاهاهاها..:D
دوست دارم اما... ببخشید شوخی شوخی جدی شد انگار _________________________________________________________________________ پاسخ:خیلی داره حساس میشه:D
تلختـــرين جملــــه : دوستت دارم اما...
شيرين تـــرين جملــه : ...اما دوستت دارم
به همــين راحتـي جـابـه جـايـي كلـمات
زندگــــي را دگرگـــون ميكنــــد
پاسخ:وای چقدر قشنگ بود:X
پاسخ:داداش اخمو وارد میشود:|
ادامه
خیلی داره جالب میشه _______________________________________________________________________ پاسخ:مرسی پشتیبان:D
پاسخ:عزیزم قراره یه عمر زندگی شه:Dنباید ادامه دار باشه؟:D
[ شنبه 24 / 5 / 1391برچسب:شازده,
] [ 14:8 ] [ الی... ][