خیال خام
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی است
من چه میدانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هرکس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند...
نظرات شما عزیزان: